بازگشت حزب "حکمتيست" به منشور سرنگونى
سياوش دانشور

حزب "حکمتيست" براساس ديدگاههائى شکل گرفت که نهايتا خود را در "منشور سرنگونى" تبئين کرد. خط سياسى حاکم به اين منشور اولين بار در پلنوم شانزدهم حزب٬ اولين پلنوم حزب کمونيست کارگرى بعد از درگذشت منصور حکمت٬ توسط کورش مدرسى طرح شد و همانوقت حزب را قطبى کرد. جدال دو ديدگاه موسوم به چپ و راست در حزب٬ که هيچکدام خط کمونيستى کارگرى منصور حکمت را نمايندگى نميکرد٬ نهايتا طى روندى به انشعاب در حزب منجر شد. اولين محصول سياسى اين انشعاب فرموله شدن ديدگاههاى راست و نقد شده و بايگانى شده کورش مدرسى در قالب "منشور سرنگونى" بعنوان وجه تمايز و تفاوت حزب "حکمتيست" با تاريخ پيشين خود است.

ما اسناد و مقالات متعددى در نقد اين ديدگاه و خود "منشور سرنگونى" منتشر کرديم. بعدتر نيز رفقائى که از حزب "حکمتيست" جدا شدند اين ديدگاهها و مشخصا "منشور سرنگونى" را نقد کردند. لذا نقد مجدد اين منشور تکرار مکررات و غير ضرورى است. و بالاخره حزب "حکمتيست" نهايتا ناچار شد که اين منشور را رسما از دستور کار خود خارج کند. اما اخيرا در جلسه دفتر سياسى اين حزب در روزهاى ١٩ و ٢٠ ديماه ٨٨ برابر با ٩ و ١٠ ژانويه ٢٠١٠ تصويب شده که اين منشور مجددا انتشار يابد.

بازگشت به اصل
سياست انتشار مجدد منشور٬ اگر صرفا به اين دليل نباشد که بگويند حرف ما در آندوره درست بود اما امروز موضوعيت پراتيکى برايمان ندارد٬ على القاعده بايد بعنوان سندى که قرار است منشا تحرک سياسى جديدى دراين حزب باشد تلقى شود. و اگر اين دومى است٬ آنوقت در دستور قرار گرفتن مجدد "منشور سرنگونى" پاسخى به سياست پاسيو و خانه نشينى ايندوره حزب "حکمتيست" است. براى ما در ماههاى گذشته کاملا مشهود بود که بايد منتظر بک معلق سياسى در اين حزب بود. چون اولا معلوم بود که چهارچوب فکرى حاکم به اين حزب کدامها هستند و با شناخت اين چهارچوب کسى ادعاهاى پاسيفيستى که پشت نام "کارگر" خود را پنهان کرده بود را جدى نميگرفت. ثانيا اين حزب نه فقط کمترين تلاشى براى سياست ادعائيش٬ مستقل از مضمون غير کمونيستى آن٬ نکرد بلکه "بخش وسيعى" از طبقه کارگر و مردم محروم را "فريب خوردگانى" تصوير کرد که نيروى احمدى نژاد در مقابل موسوى شده اند! اين تحليل استنتاج عملى اى جز سياست خانه نشينى و "مردم در تظاهرات شرکت نکنيد" براى اين حزب باقى نميگذاشت. حزب "حکمتيست" بيربط ترين جريان سياسى به رويدادهاى اخير ايران بود و اين بيربطى ميرفت که کار دستشان بدهد. بايد معلقى ميزدند. راههاى زيادى برويشان باز نبود. انتظار اينکه سياستهاى کورش مدرسى را نقد کنند و به پرچم اصيل کمونيستى کارگرى برگردند تنها يک خوشباورى و ساده دلى بود. لذا يا مى بايد با "تحليلى تازه" به "منشور سرنگونى" برميگشتند٬ و يا بايد در بستر ناسيوناليسم گوشه اى براى خود دست و پا ميکردند. همانطور که ديدگاههاى چپ راديکال و پرت حزب "کمونيست کارگرى" و حميد تقوائى بالاخره جائى روى زمين فرود آمد و خود را به بسترهاى جريانات راست وصل کرد٬ ديدگاه شکست طلبانه و راست کورش مدرسى نيز بايد جاى واقعى اش فرود مى آمد. چپ راديکال امروز انتخابهاى زيادى برويش باز نيست.

اما اين حزب قبلا از طريق پروژه گارد آزادى تلاش کرده بود که جائى در استراتژى کردستانى و در رقابت با احزاب ناسيوناليست کرد دست و پا کند. اين طرح نيز شکست خورد و در دنياى واقعى اين گارد چيزى جز مقدارى مقام و منصب فرماندهى که به همديگر الصاق کرده اند٬ موجوديت عينى ندارد. تنها راهى که ميماند باز کردن درى براى مانور در ميان اپوزيسيون ايران و بحث مشهور "دولت موقت" اين منشور با جريانات راست است. بويژه که امروز بازار آلترناتيو سازى گرم است. "منشور سرنگونى" از بايگانى بيرون کشيده شد٬ خاک و خل هاى آن تکانده شد تا دريچه اى براى تحرک سياسى اين حزب و پاسخى به پاسيفيسم مزمن شان شود.

سوال اينست که اولا وقتى تمام توهمات و ارزيابى ها و سياستهائى که براساس ديدگاه حاکم به "منشور سرنگونى" تدوين شده بودند٬ جملگى شکست خوردند و کنار گذاشتن منشور يک نتيجه اين روند بود٬ حال قرار است اين منشور چه دردى از اين حزب دوا کند؟ ثانيا اين حزب معتقد است که چيزى بنام جنبش سرنگونى وجود ندارد٬ آنچه هست مردم "فريب خورده اى" هستند که نيروى احمدى نژاد و خامنه اى شده اند. وقتى جنبش سرنگونى از نظر شما ناموجود است "منشور سرنگونى" براى کدام جنبش منتشر ميکنيد؟ چطور ميشود منشور براى وضعيتى داد که وجود ندارد؟

تنها يک نکته ميتواند موضوعيت داشته باشد و آن مقابله با شروع پروسه اى دراين حزب است که کادرها و اعضاى رهبرى آن با سياست پاسيفيستى حزب احساس راحتى نميکنند٬ توان دفاع از آن را ندارند و از سياستهاى مسلط فاصله ميگيرند. لذا تجديد نظرى در ديدگاههاى کنونى راجع به اوضاع سياسى ايران و اتخاذ سياست فعالترى شايد جلوى اين روند خونريزى و "تعدد نظرات" را بگيرد. اما اين حزب به شيوه مالوف هميشه به سمت راست غش ميکند. يا شکست طلب و گوشه نشين و پاسيو است و مبصر "نميشود و نکنيد" ميشود٬ و يا تنها با پرچمى که فلسفه وجودى آنست ميتواند فعال شود. حزب "حکمتيست" بعد از دوره اى گيج خوردن و بن بست و شکست سياستهايش٬ مجددا با پرچم "منشور سرنگونى" به اصل خود بازگشته است.       

صندلى پر است
از حق نبايد گذشت که در حزب کمونيست کارگرى سکه ديگاه "منشور سرنگونى" بنام کورش مدرسى زده شده است. او پرچمدار اين ديدگاه بود. ولى بدنبال کنار گذاشتن اين منشور و خانه نشين شدنشان٬ اين حزب "کمونيست کارگرى" بود که عملا اين منشور را در دست گرفت و حتى در راست روى از آن فراتر رفت. منشور ميخواست با بخشى از حکومتيها و راستهاى سلطنت طلب دولت موقت تشکيل دهد. حزب "کمونيست کارگرى" و حميد تقوائى اما به دولت نرسيده موسوى را به صف مردم قاچاق کرد٬ شعارهايش يک جناحى و توده ايستى شد٬ و انقلاب کارگرى و سوسياليسم را هم به قول حميد تقوائى "به وقت گل نى" حواله داد. حکک با پرچم ناسيوناليستى و حقوق بشرى در ائتلافى با جنبشهاى راست اپوزيسيون ايران قرار گرفت. حميد تقوائى با سياستهاى راست اش کورش مدرسى را جا گذاشت. شايد به اين دليل است که يکى از کادرهاى حزب "حکمتيست" در مطلبى اشاره کرده بود که وقت "کنگره وحدت کمونيستها" است و جرياناتى که منشور سرنگونى و فرمان ١٠ ماده اى و غيره دارند بايد متحد شوند!

صندلى منشور و ديگاه توده ايستى آن پر است. سوال اينست که کورش مدرسى چگونه ميخواهد اين صندلى را دوباره اشغال کند؟ چگونه ميخواهد در ميان سيل پيشنهادات "دولت موقت" و "دولت در تبعيد" و "پارلمان در تبعيد" و غيره٬ راه عملى براى پيشروى سياست حاکم به "منشور سرنگونى" پيدا کند؟ ما هم پيشنهاد ميکنيم که حتما وحدت کنيد. وحدت تان بهتر از جدائى تان است. بالاخره عليرغم هر انتقادى که بهم داريد٬ پايه نگرشى و سياست تان يکى است. هر دو مجددا به يک نقطه رسيده ايد. سياستهاى هر دويتان توده ايستى و با کمونيسم کارگرى منصور حکمت عميقا بيگانه است.

و بالاخره با در دستور گذاشتن "منشور سرنگونى" با سياستهاى امروزتان چه ميکنيد؟ نميشود سوت زد و راه رفت و گفت سياستهاى ما براى همه فصول است و همه اش درست بوده اما بنا به منافع زمان گاهى اين را بايگانى ميکنيم و گاهى آنرا! نميشود هم جنبش سرنگونى نباشد و مردم در خانه شان بنشينند و هم حول منشور براى سرنگونى متحد شوند! حزب سياسى را روى تناقضات مهلک نميتوان سرپا نگهداشت. تکليف تان را روشن کنيد!

١٩ ژانويه ٢٠١٠